لایت هُوس



لبتابم رو بردم کلاس کار می کرد برگشتم خونه نمیدونم ضربه خورده بود چی شده بود دیگه تصویرش خط خطی شده بود. فکر می کردم خوابم آخه تو خواب از این اتفاقات زیاد برام میوفتاد ولی بیدار بودم. حالا خودمم تعمیر کار افت شخصیت داشت لبتابم خراب بمونه. پیش استاد تعمیراتم بردم گفت از فلت یا ال سی دیه از مین مطمئن بود خودمم مین رو چک کرده بودم سالم بود. حالا صحبت سر فلت 40 تومنی یا ال سی دی 800 هزارتومنی بود چند جای معروف تو رشت رفتم از پاساژ کسری که تخصصشون لبتابه تا بزرگمهر که تعمیر کارای خوبی داره. همه گفتن باید عوض شه و راه نداره ولی یه پسره راهنمایی خوبی کرد گفت گوشه هاشو فشار بدی تصویر خوب میشه. تو این رنجم مانیتور استوک نبود قیمت کنم.

خلاصه تونستم با فشار و نور صفحه تصویر رو به سختی برگردونم اما تو نور پایین برفکی میشه هنوز و باید با نور زیاد باهاش کار کنم.این پایان بد بختی ها نبود گوشیمم مدتیه زود به زود به مشکل می خوره از دکمه پاورش بگیرید که همین چند وقت پیش بازش کردم درستش کردم تا الان که دوربین جلوش خراب شده. دیگه باید به فکر یه گوشی خوب باشم ارزش نداره پولمو به این چینیا بدم که دو سال بیشتر نمی مونن.


چه بخوایم و چه نخوایم هنر هر کشوری وام گرفته از فرهنگشه. تو نگاره های ژاپنی تا دلتون بخواد درخت بونسای ماهی کوی و. هست که نمادیه از تمدن چند هزار سالشون. مکزیک و اسپانیا هردو کشورهای اسپانیایی زبانند و از نظر فرهنگ زبانی بسیار خوب هم دیگه رو درک می کنن و به زیر و بم تعابیر زبونشون مسلط هستند پس هنرشون هم تا جاهایی نزدیک همه. از نقاشی، سینما، تئاتر تا موسیقی و معماری. این شباهت بین پرتغال و برزیل هم هست. بخش هایی از ایران به دلیل داشتن نژادهای مختلف مثل عرب و ترک با کشورهای همسایه احساس نزدیکی فرهنگی می کنن این احساس فقط تو فرهنگ و زبان نیست بلکه تو هنرم خودشو نشون میده. برای مثال ما چیزهای زیادی از فیلم تخم مرغ کاپلان اوغلو می فهمیم و آغلوهم بعد اومدنش به ایران میشینه کلی درباره مجیدی حرف میزنه جوری که اگه کسی نشناسه فکر میکنه اوغلو یه ایرانیه. زبان میتونه مردم رو خیلی به هم نزدیک کنه تا حدی که بتونن عمیق ترین احساساتشون رو باهم به اشتراک بزارن.


فکر کردن سخته. درد داره. کار هرکس نیست. بعضیا فکر میکنن فکر میکنن اما همش خیاله. فکر کردن کیلومتر شمار آدم رو صفر میکنه باعث میشه همه پل های پشت سرت خراب شه. باعث میشه گذشته ی خودت رو زیر سوال ببری باعث میشه تازه متولد شی. واسه همینه بعضیا میترسن فکر کنن فقط میگذرونن با باورهای دیروزشون با باور های سال و دهه قبلشون.

گاهی وقتا فکر می کنم این بود چیزی که میخواستم. چقدر تو مسیرم کج شدم. چقدر خودمو گم کردم. چرا اینقدر عجله می کنم با این عجله ها قراره چی گیرم بیاد. اگه الان بمیرم. اگه الان برام یه مشکلی پیش بیاد که تمام زندگیم تحت تاثیر قرار بگیره.

گاهی وقتا فکر می کنم. دارم واسه کی زندگی می کنم. دارم از کی می ترسم. به کی پشت کردم. عقایدمو به زور تو سر کی دارم فرو میکنم.

گاهی وقتا فکر میکنم این دستایی که دارن می نویسن مال کین. از کی فرمان می گیرن. این منی که فرماندشونه از کی فرمان میگیره. اون چیز چرا فرمان میده خواستش چیه.

گاهی وقتا فکر می کنم.

پ.ن.1: همون طور که گفتم اینجا دیگه نمیشه عکس گذاشت و فقط متن های خاطرات یا دل نوشته میذارم در ویرگول صفحه ای باز کردم و اونجا اگه ریویو یا نقدی مد نظرم باشه میذارم. اینجا کلیک کنید.

پ.ن.2: بری را تا آخرین قسمت آمده اش دیدم از اوایل فصل دو افت کرد ولی کماکان جزو برترین های دهه اخیر است.

پ.ن.3:آدرس ای ام دی بی ما اینجاست. برای دوستانی که نمی دانند.

پ.ن.4: خداحافظ نقدهای بیان.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مکان های تاریخی ایران کانکس راکو فیکوس لیراتا نمایندگی پکیج دیواری و اسپلیت در شیراز AliReza Mohamadi Anbaran علیرضا محمدی عنبران سلامتی و سرگرمی طبیعت گردی وبلاگ نویسی محتوای سفر مطالعات منابع آب زیرزمینی